|
||||
به نام خدا
زندگینامهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به قلم ایشان، قسمت 21: هوا گرگومیش شد. پدرم گفت: «من باید زودتر به کارخانه بروم؛ که کارهاى کارخانه خیلى عقب افتاده.»؛ بعد به مادرم گفت: «خدیجه! تو هم برو در رختخوابت استراحت کن. اگر خوابت آمد، بخواب.» و به من هم گفت: «تو هم، یا بیا با من به کارخانه برویم [و] خردهکاریها را آنجا انجام بده و یا این که برو توى آن اتاق بخواب. فردا هم اگر کسى از تو پرسید که شب را کجا خوابیدى، نگو در این اتاق و نگو که پیش مادرم رفته و در کنار او نشستم و اینجابودن مرا هم به کسى نگو.» مادرم هم پشت حرف پدر را گرفت و گفت: «شیرخدا! پدرت راست میگوید. به کسى چیزى نگو؛ به هیچ کس؛ حتّى اگر باباحسن، عمومهدى، خالهسارا از تو پرسیدند: "شب را کجا خوابیدى؟"، بگو آن اتاق. نگو که همهمان پیش مادر رفتیم و با هم حرف زدیم. اصلاً هیچى نگو؛ هیچى.» میخواستم داد بکشم، فریاد کنم، با صداى بلند بگویم پدر! مادر! چرا؟ چرا؟ مگر ما گناه کردیم که شب را در کنار هم بهسر بردیم؟ مگر شبهاى قبل، همهمان در یک اتاق نمیخوابیدیم؟ چه شده که میخواهند ما را از همدیگر جدا کنند: مادر را در این اتاق بخوابانند و ما را در یک اتاق دیگر؟ درست است مادر کمى مریض است [و] سرفه میکند؛ ولى هنوز معلوم نیست که مریضیاش چیست که اینچنین همه به دستوپا افتاده، سایهی سنگین جدایى را به خانهی ما انداخته و همهی ما را به غصّه و غم مبتلا کردهاند؛ ولى صداى خود را قورت داده، با حال نیمهگریه گفتم: «من از کنار مادرم دور نمیشوم و به جایى دیگر نمیروم. هر که هر چه میخواهد، بگوید. اصلاً به کسى مربوط نیست.» پدرم براى رفتن به کارخانه، خود را آماده کرد و لباس کارش را پوشید. از ما خداحافظى کرده و از اتاق خارج شد. موقع خروج از اتاق، به مادرم گفت: «زیاد ناراحت نباش و غصّه نخور. خداوند، آخر و عاقبت همهی کارهاى ما را خوب و اصلاح میکند انشاءاللّه.» مادرم گفت: «انشاءاللّه.» منبع: شیرخدای آذربایجان، ص 34 و 35. مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها: http://benisiha.ir/2019/04/176/ . کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir.
|
پشتیبانی: وبگاه بِنیسیها
..........
شناسنامه ..........
.........
شناسنامهی وبلاگ ........
ردّ پای امروز: 170
مجموع عابران: 441697
........ مطالب بایگانیشده ........
زندگینامهی حضرت استاد بِنیسی
|